غافل به زیر گنبد فیروزه بگذشت سال عمر ز هفتادت
بس روزگارت رفت به پیروزی با تیر ماه و بهمن و خردادت
افسونگر چرخ کبود هر شب در فکرت افسون شیخ و شاب است
با چرخ ،تو با حیله کی بر ایی؟ در پشه کجا نیروی عقاب است
بی شمع،شب این راه پرخطر را مسپر به امیدی که مهتاب است
تا چند و کی این تیره جسم خاکی بر چهره ی خورشید جان سحاب است
پروین جه حساد و جه کشتاری ؟ انجا که نه باران،نه افتاب است
ای دل فلک سفله کجمدار است صد بیم خزانش به هر بهار است
یغماگر افلاک سخت بازوست دردی کش ایام هوشیار است
سلام سایت جالبی دارید به سایت ما هم سر بزنید
اول سلام.قشنگه .از کیه؟
به نام نور.
...تا خورشید به روز شد
اول سلام.
ادب ،معرفت وانسانیت شناسنامه نمی خواهد....
با پست آلبوم با ما باشید
کجایی ؟دستت درد نکنه ُعالیه .
http://www.shohodi.blogfa.com/
کویر بود و زمین عاری ازلطافت بود
دهان خاک پر از بوی بربریت بود
عجم به بادیه با رقص باده می پیمود
عرب به بادیه سرگرم جاهلیت بود