هفت گنبد

وبلاگ نجوم...شعر - قصه- اخبار نجومی- معرفی شخصیت

هفت گنبد

وبلاگ نجوم...شعر - قصه- اخبار نجومی- معرفی شخصیت

چرخ و فلک

شب کویر

شب کویر ، این موجود زیبا و آسمانی که مردم شهر نمی شناسند . آنچه نمی شناسند شب دیگری است ؛ شبی است که از بامداد آغاز می شود . شب کویر به وصف نمی آید . آرامش شب که بی درنگ با غروب فرا می رسد- آرامشی که در شهر از نیمه شب ، در هم ریخته و شکسته می آید و پریشان و ناپایدار روز زشت و بی رحم وگدازان و خفه ی کویر می میرد و نسیم سرد و دل انگیز غروب ، آغاز شب را خبر می دهد...

... شب آغاز شده است . در ده چراغی نیست . شب ها به مهتاب روشن است و یا به قطره های درشت و تابناک باران ستاره ؛ مصابیح آسمان!

آن شب نیز من خود را بر روی بام خانه گذاشته بودم و به نظاره ی آسمان رفته بودم ، گرم تماشا و غرق در این دریای سبز معلقی که بر آن، مرغان الماس پر، ستارگان زیبا و خاموش، تک تک از غیب سر می زنند، آن شب نیز ماه با تلالو پرشکوهش از راه رسید و گل های الماس شکفتند و قندیل زیبای پروین سرزد وآن جاده ی روشن و خیال انگیزی که گویی ، یک راست به ابدیت می پیوندد: "شاهراه علی" "راه مکه"! که بعدها دبیرانم خندیدند که: نه جانم، "کهکشان" ! کهکشان یعنی ازآن جا کاه می کشیده اند واین هم کاه هایی است که بر راه ریخته است! شگفتا که نگاه های لوکس مردم آسفالت نشین شهر ، آن را کهکشان می بینند و دهاتی های کاه کش کویر ، شاهراه علی، راه کعبه! راهی که از آن علی به کعبه می رود! ...

قسمتی از توصیف شب کویر نوشته ی دکتر علی شریعتی

چرخ گردون(معرفی استیون هاوکینگ)

 

چرخ گردون 

چیزها دیدم در روی زمین

کودکی را دیدم ماه را بو می کرد...

چرخ گردون  سعی دارد هر بار یکی از شخصیتهای نجومی را به شما معرفی کند. 

استیون ویلیام هاوکینگ 

(یکی از بزرگ‌ترین فیزیک‌دانان نظری معاصر است که در ۸ ژانویه ۱۹۴۲ ، دقیقاً ۳۰۰ سال پس از مرگ گالیله ، در آکسفورد ، انگلستان به دنیا آمد و هم اکنون در دانشگاه کمبریج صاحب کرسی ریاضیات لوکاس است.) 

به سخن استیفن هاوکینگ: ( در آنسوی هر سیاهچاله سپید چشمه ای وجود دارد (

او از هر گونه تحرک عاجز است. نه می تواند بنشیند نه برخیزد. نه راه برود. حتی قادر نیست دست و پایش را تکان بدهد یا بدنش را خم و راست کند. از همه بدتر توانایی سخن گفتن را نیز ندازد. زیرا عضلات صوتی او که عامل اصلی تشکیل و ابراز کلمات اند مثل 99 درصد بقیه عضلات حرکتی بدنش در یک حالت فلج کامل قرار دارند. مشتی پوست و استخوان است روی یک صندلی چرخدار که فقط قلبش و ریه هایش و دستگاه های حیاتی بدنش کار می کنند و بخصوص مغزش فعال است. یک مغز خارق العلده که دمی از جستجو و پژوهش و رهگشایی بسوی معماها و نا شناخته ها باز نمی ماند.
این اعجوبه مفلوج استیفن هاوکینگ پرآوازه ترین دانشمند دهه آخر قرن بیستم است که اکنون در دانشگاه معروف کمبریج همان کرسی استادی را در اختیار داردکه بیش از دو قرن پیش زمانی به اسحق نیوتن کاشف قانون جاذبه تعلق داشت.همچنین وی را انیشتین دوم لقب داده اند زیرا می کوشد تئوری معروف نسبیت را تکامل بخشد و از تلفیق آن با تئوری های کوانتومی فرمول واحد جدیدی ارائه دهد که توجیه کننده تمامی تحولات جهان هستی از ذرات ریز اتمی تا کهکشان های عظیم باشد.

اینشتین معتقد بود که چنین فرمول یا قانون واحدی می بایست وجود داشته باشد و سالهای آخر عمرش را در جستجوی آن سپری کرد اما توفیقی نیافت.
استیفن هاوکینگ شهرت و اعتبار علمی خود را مدیون محاسبات ریاضی پیچیده و بسیار دقیقی است که در مورد چگونگی پیدایش و تحول سیاهچاله های آسمانی یا حفره های سیاه انجام داده است.این اجرام فوق العاده متراکم که به علت قدرت جاذبه بسیار قوی حتی نور امکان جدایی از سطح آن ها را نداردوجودشان بر اساس تئوری نسبیت انیشتین پیش بینی شده بود و به همین جهت هم سیاهچاله نامیده شدند.ردیابی و رویت آنها بوسیله قویترین تلسکوپ ها یا هر وسیله دیگر تا کنون ممکن نبوده است. با وجود این استیفن هاوکینگ با قدرت اندیشه و محاسبات ریاضی چون و چرا ناپذیرش- نه فقط وجود سیاهچاله ها را به اثبات رسانده و چگونگی شکل گیری و تحول آن ها را نشان داده بلکه به نتایج جالبی در رابطه این اجرام با کیفیت وقوع انفجار بزرگ Big Bang در آغاز پیدایش کیهان دست یافته است که در دانش فیزیک اختری و کیهان شناسی اهمیت بسزایی دارد و به عقیده صاحبنظران بنای این علوم را در قرن آینده تشکیل خواهد داد.
کتاب جدید هاوکینگ در این زمینه که بعنوان سیاهچاله ها و جهان های نوزاد انتشار یافت در محافل علمی جهان مثل یک بمب صدا کرد و شگفتی فراوان برانگیخت. اما قبل از اشاره خلاصه ای می آوریم از زندگی نویسنده اش که براستی از کتاب او شگفتی بر انگیز تر است .

پرفروش ترین کتاب علمی...


ادامه مطلب ...

اخترک

اگر به دنبال یک تعریف مشخص از ستاره شناسی نوین باشیم، می‌توان آن را چنین بیان کرد؛ مطالعه موضع ، ساختار و چگونگی تحول (از آغاز تا پایان) اجرام آسمانی. در این زمینه ، علومی به کمک ستاره شناسی می‌آیند که هر یک پاسخگوی بخشی از پرسشهای این علم هستند. فیزیک بخش عمده‌ای از مشکلات ستاره شناسان را برطرف کنند، شیمی ، ریاضیات و مکانیک نیز از جمله علومی هستند که ارزشهای فراوانی برای ستاره شناسی و ستاره شناسان دارند. در سالهای اخیر حتی علمی مانند زیست شناسی به کمک ستاره شناسی آمده است و بحث موجودات برون زمینی ، مسأله پیدایش حیات و نیز امکان زندگی در دیگر کرات آسمانی ، رابطه روز افزون این دو علم را طلب می‌کند.

سایر علوم ، بخصوص علوم کاربردی (مانند شاخه‌های گوناگون مهندسی) نیز بحث
فضاپیماها ، تلسکوپهای زمینی و فضایی غول پیکر را تکمیل می‌کند و از این طریق در گسترش ستاره شناسی قدم بر می‌دارد.

چشم های آسمان

زندگی دیدن یک باغچه از شیشه ی مسدود هواپیماست.

خبر رفتن موشک به فضا،

لمس تنهایی ماه،

فکر بوییدن گل در کره ای دیگر...

کی میگه رفتن به فضا هزینه ی زیادی می خواد، من امروز به فضا رفتم ، چه جوری؟ ساده! با موشک کاغذی که بچه ای اون رو ساخته بود. روی ماه فرود اومدم ،نمی دونید چقدر با شکوه بود، به زمین نقره ای رنگش دست کشیدم، چقدر جای آروم و ساکتی بود، دلم می خواست ساعتها از اون بالا زمین رو نگاه کنم، با شگفتی اطراف را گشتم ، قدم زدن بر روی ماه هم جالبه هم عجیب! ماه تنها بود، خیلی تنها...تنها تر از همه ی آدمایی که با وجود اینهمه سرگرمی و دوست و آشنا دم از تنهایی می زنن، تنها دلخوشی اش نوری بود که از خورشید جذب می کرد.آرزو می کردم بتونم کمی بیشتر پیش ماه بمونم. تو همین فکرا بودن که چشمم به چیز کوچک خوش رنگی افتاد... کمی جلوتر رفتم، درون چاله ای کم عمق، گل زیبایی روئیده بود...یگ گل اونم روی ماه!! باورم نمی شد، سریع خم شدم و گل زیبا رو لمس کردم، خواب نبود...یه گل واقعی ...سردیشو حس کردم ، بوی ملایمی داشت ، بویی که با بوی گلای دیگه فرق داشت، همانطور که به گل خیره شده بودم ، یکدفعه...( و شما با تخیل و خلاقیت زیبایتان قصه ی کوچک منو ادامه دهید...)

دوستای خوبم، می خوام با کمک هم قصه های تخیلی بسازیم ، قصه هایی که می تونن ما رو به فضا ببرن ، کافیه کمی تمرکز کنیم ، چشمامونو ببندیم و همدیگرو روی کره ای دیگر ملاقات کنیم، منتظر جملات زیبا و تخیلی شما عزیزان هستم...

من و بچه های کانون مدتی ست مشغول ساخت قصه های تخیلی هستیم، آن هم از جنس آسمان، به این صورت که قصه را با گفتن جمله ای تخیلی شروع می کنیم و بچه ها با تکیه بر آن جمله ،جمله های خودشان را می گویند ، در نهایت قصه ای زبیا و تخیلی ساخته می شود.اینجا نیز ما می خواهیم همین کار را با تخیل شما دوستان انجام دهیم.

چرخ و فلک

ذره ای کوچک، نامش اتم

هسته ای در میان و پیرامونش سیاره هایی پروانه وار در گردش.

دنیایی از حرکت، تکاپو تلاش

منظومه  ای بزرگ نامش کهکشان

با انبوهی از منظومه ها

کهکشان ها در حرکت،

ستاره ها در پویش،

سیاره ها در تکاپو،

و جهان در حال شدن،

و زمین، در گوشه ای از کهکشان،با سنگ ها، خاک ها، گیاهان، حیوان ها و انسان، در تلاش

در حال رفتن،

هر چیزی برای رفتن آمده، از ماندن می هراسد،

جهان ، یک شکفتن است.

آن قطره ی آب که بر صخره می چکد،

 این دانه که از زمین سر می زند،

این ماهی که در دل دریا می رقصد،

آن آفتاب که بر عالم می تابد،

آن پرنده که در آسمان پرواز می کند،

همه سرود رفتن سرداده اند، می گویند می رویم تا بمانیم.

جهان- از ذره های اتم تا کهکشان های بزرگ- می روند،

به سوی او، او که آنها را به سوی خود می خواند،

او که باقی و جاودانه است.

آن روز که خدا اولین خشت بنای عالم را نهاد،

گل آن را با محبت خود آمیخت

و چنین شد که تمام ذرات هستی  رو به سوی او آورد.

ندای آغاز

صبح خواهد شد

و به این کاسه ی آب

آسمان هجرت خواهد کرد.

باید امشب بروم

...

چیزهایی هم هست، لحظه هایی پر اوج

مثلا شاعره ای را دیدم

آنچنان محو تماشای فضا بود که در چشمانش

آسمان تخم گذاشت. "سهراب"

سال نجوم را به همه ی کسانی که نگاهشان آبی ست تبریک می گوییم، من نیز شاگرد کوچکی هستم که می خواهم به رازهای  این گنبد کبود پی ببرم. ندای آغاز را با شعر سهراب شروع کردم که هم ساده هم زیبا سرود...(سفرماه به حوض)

با نظرات زیبای خود مرا یاری کنید.